جدول جو
جدول جو

معنی کج دست - جستجوی لغت در جدول جو

کج دست
(کَ دَ)
آنکه دست کج دارد. که انحنا و غیر استقامتی در دست وی بود، دزد و کسی که در هر جا هر چه بیند بردارد. (ناظم الاطباء). معتاد بدزدی
لغت نامه دهخدا
کج دست
دزد، نادرست
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کی دخت
تصویر کی دخت
(دخترانه)
دختر پادشاه
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از از دست
تصویر از دست
از طرف، از جانب، از عهده، از عهدۀ مثلاً از دست او کاری بر نمی آید، این کار از دست او بر نمی آید
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کج دار
تصویر کج دار
کج نگهدار
فرهنگ فارسی عمید
میلۀ فلزی در دنبالۀ فرمان اتومبیل که حرکت را از فرمان به چرخ ها منتقل می کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کنددست
تصویر کنددست
آنکه دستش در کار کردن کند باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چپ دست
تصویر چپ دست
کسی که بیشتر با دست چپ کار می کند، آنکه با دست چپ بهتر کار می کند، چپ بال
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آب دست
تصویر آب دست
آبی که با آن دست وروی خود را بشویند، برای مثال هم خلال از طوبی و هم آبدست از سلسبیل / بلکه دست آب همه تسکین رضوان آمده (خاقانی - ۳۶۹)، وضو، شستشو پس از قضای حاجت، طهارت، مستراح، چابک و ماهر و استاد در کار
فرهنگ فارسی عمید
دو یا چند تن که در اجرای عملی شرکت کنند شریک متفق بیشتر در مورد کارهای بدبکاررود، همنشین مصاحب، دو یا چند تن که در زور و قوت و شان و شوکت برابر باشند
فرهنگ لغت هوشیار
کارگری که بمقام استادی نرسیده اماازمرحله مبتدی بودن نیز گذشته و باید زیر دست استاد کار کند. توضیح بیشتر به کارگر خمیر گیری که زیر دست استاد (خلیفه) کار میکند اطلاق شود ، معاون یاور دستیار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کند دست
تصویر کند دست
آنکه دستش در عمل کند باشد مقابل تیز دست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کف دستی
تصویر کف دستی
ضرب تازیانه و جز آن بر کف دست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کج پسی
تصویر کج پسی
بدمعاملگی مفسده افساد: (بس که با من کج پسی کرد چرخ پر پس دوش بختم را پس داد خواهی شد لباس) (شانی تکلو)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کم دوست
تصویر کم دوست
کسی که دوستان وی اندک باشند: (اگر خواهی که کم دوست نباشی کینه مدار خ)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کج دلی
تصویر کج دلی
کج ذوقی بد سلیقگی
فرهنگ لغت هوشیار
ذخیره اندوخته پس افکندن پس انداز پس او گند، آنچه از اقساط بدهی و قرضی در موعد خود پرداخت نشده باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تر دست
تصویر تر دست
جلد چست چالاک زرنگ، ماهر حاذق، نیرنگ باز شعبده گر مشعبد حقه باز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دو دست
تصویر دو دست
دستهای یکتن یدین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آب دست
تصویر آب دست
آبی که بعد از طعام برای شستشوی دست و دهان به کار رود
فرهنگ لغت هوشیار
زیر دست فرو دست مطیع محکوم، سنخ هم سنخ، از طرف از جانب از قبیل، از عهدهء: این کار از دست... بر نمیاید) توضیح زم اضافه است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آب دست
تصویر آب دست
((دَ))
آبی که پیش از خوردن غذا و پس از آن برای شستن دست و دهان به کار می بردند، وضو
به آب دست خرج دادن: کنایه از مایه گذاشتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بر دست
تصویر بر دست
((بَ دَ))
حاضر، آماده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از به دست
تصویر به دست
توسط
فرهنگ واژه فارسی سره
اگر بیند کف ها بر هم می شود، دلیل که از خویشان مفارقت کند و نیز گویند درآنجا عروسی بود. اگر بیند که کف ها خسته بود، دلیل که از سفر بازماند. اگر درخواب کفهای خود گشاده بیند و قوی، دلیل فراخ دستی او بود. اگر به خلاف این بیند، دلیل تنگدستی بود. محمد بن سیرین
دین کف درخواب بر شش وجه بود. ، اول: فراخ دستی (دارایی و بی نیازی). ، دوم: مال. ، سوم: ریاست. ، چهارم: فرزند. ، پنجم: دلیری. ، ششم: زنی خواستن به حرام (نکاح بازنی بطور حرام و نامشروع). .
فرهنگ جامع تعبیر خواب
تصویری از چپ دست
تصویر چپ دست
Lefthanded
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از یک دست
تصویر یک دست
Singleminded
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از یک دست
تصویر یک دست
de mente única
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از چپ دست
تصویر چپ دست
левша
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از یک دست
تصویر یک دست
de mente única
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از چپ دست
تصویر چپ دست
linkshändig
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از یک دست
تصویر یک دست
jednostronny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از چپ دست
تصویر چپ دست
лівша
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از یک دست
تصویر یک دست
целеустремлённый
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از چپ دست
تصویر چپ دست
leworęczny
دیکشنری فارسی به لهستانی